کلی حرف برای گفتن هست: از کجا آغاز کنم
از کجا آغاز کنم؟! شب چهارشنبه سوری و آتیش سوزوندن های بنده و خنده های پی در پی یکعدد آقای همسر از دست شیطنت های بانو!! یا ساعت تحویل سال و گذروندنش با اهل و عیال همسر و عید دیدنی و عیدی گرفتن یا از خود مسافرت؟؟
نمیدونم از کجا باید بگم!؟ فقط میدونم که کلی عکس دارم که اگه بخوام همشونو آپلود کنم صد سال طول میکشه!
از روز اول سفر، اینجانب بهمراه یکعدد آقای همسر و بهمراه بقیه ی یاران همسفر، در پوست خود نمیگنجیدیم تا روز آخر از هر لحاظی که فکرش رو بکنید! واقعاً چقدر کشورمون خوبه اما چه بدبختی بزرگتر از دولت بد!!!!؟؟؟
کشور فوق العاده کوچیکی بود ارمنستان! با یه عالمه آدمای جور واجور! خانومای خوش تیپ (به معنای واقعی خوش تیپ بودن!) و آقایون خوش گذرون! از ودکای 3000 تومنی بگیر تا دیسکوی 10000 تومنی! حراجی های برندهای معروف و از همه بهتر پارک آبی و شیطنتهای بنده ی حقیر!
خلاصه که رویهم رفته همه چیز عالی بود! با تشکر از زحمات بی شائبه ی آقای همسر جهت خوش گذروندون به ما! ! عکسای بعدی هم خودشون توضیح رو با خودشون دارند!
0 بازخورد به 'کلی حرف برای گفتن هست: از کجا آغاز کنم'
ارسال یک نظر