نقطه ی جوش
ارسال شده توسط
حاج خانومچه
|
در
۲۱:۵۹
|
دیدگاه شما
دسته بندی شد در
همینجوری
از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون که حاج خانومچه چند وقتیه که توی شرکتی استخدام شده که بنظرش متفاوته با جاهایی که تا حالا دیده، با آدماش خیلی خوب جور شده و یکمی خیالش راحته (که امیدوارم دوباره طبق معمول همیشه تو ذوقش نخوره!!)
خب القصه، توی شرکت حاج خانومچه اینا یه خانومی توی بخش حسابداری مشغول به کار بود که متخصص اعصاب و روان انسانهای اطراف بود من جمله یکعدد آقای همکار حاج خانومچه و رئیس کل و بقیه و بقیه ... (حالا بماند که فعلا این خانوم، کله پا شده تشریف دارن) خلاصه دیروز مجددا این خانوم زنگ زدن به یکعدد آقای همکار حاج خانومچه و دو ساعت داشتن مغز اون بیچاره رو به مثابه ی نون توی آبگوش تیرید میکردن! بعد از تلفن، یکعدد آقای همکار، حاج خانومچه رو صدا زد و ...
گف: حاج خانومچه؟! یه مسابقه ای توی امریکا داره پخش میشه که اخیراً توی پی ام سی هم هس!
گفتم: کدومو میگین؟!
گف: نقطه ی جوش!
(یادم اومد همون برنامه ای که همه رو میذارن سر کار و یه عالمه حرصشون میدن و یه تایمی رو هم معین میکنن که مثلا تا فلان دقیقه اگه این آدم از کوره در نره بهش یه صد دلاری جایزه میدن!!)
سریع گفتم: اهوم! یادمه همون صد دلاریه؟!
گف: آره همون (و شروع کرد دوباره برام از برنامه گفتن!)
بعدشم گف حرف زدن با این خانوم حسابداره مثه برنامه ی نقطه ی جوش میمونه! با این تفاوت که نه تایمی داره مسابقه ش نه هم از صد دلاریی خبری هست!!!!!!!!!
خب القصه، توی شرکت حاج خانومچه اینا یه خانومی توی بخش حسابداری مشغول به کار بود که متخصص اعصاب و روان انسانهای اطراف بود من جمله یکعدد آقای همکار حاج خانومچه و رئیس کل و بقیه و بقیه ... (حالا بماند که فعلا این خانوم، کله پا شده تشریف دارن) خلاصه دیروز مجددا این خانوم زنگ زدن به یکعدد آقای همکار حاج خانومچه و دو ساعت داشتن مغز اون بیچاره رو به مثابه ی نون توی آبگوش تیرید میکردن! بعد از تلفن، یکعدد آقای همکار، حاج خانومچه رو صدا زد و ...
گف: حاج خانومچه؟! یه مسابقه ای توی امریکا داره پخش میشه که اخیراً توی پی ام سی هم هس!
گفتم: کدومو میگین؟!
گف: نقطه ی جوش!
(یادم اومد همون برنامه ای که همه رو میذارن سر کار و یه عالمه حرصشون میدن و یه تایمی رو هم معین میکنن که مثلا تا فلان دقیقه اگه این آدم از کوره در نره بهش یه صد دلاری جایزه میدن!!)
سریع گفتم: اهوم! یادمه همون صد دلاریه؟!
گف: آره همون (و شروع کرد دوباره برام از برنامه گفتن!)
بعدشم گف حرف زدن با این خانوم حسابداره مثه برنامه ی نقطه ی جوش میمونه! با این تفاوت که نه تایمی داره مسابقه ش نه هم از صد دلاریی خبری هست!!!!!!!!!
0 بازخورد به 'نقطه ی جوش'
ارسال یک نظر