>

>

>

>

دستهایم را خواهم کاشت، سبز خواهم شد، میدانم

ارسال شده توسط حاج خانومچه | در ۲:۳۳ | 7 دیدگاه
دسته بندی شد در





آموزش رانندگی در ایران، (عالمي، اعتماد ملی)

  • هرگز به چپ نپیچید. چرا؟ چون ممکن است به دره سقوطانده! شوید و اگر سقوطانده نشوید، مثل آقاي لاریجانی که عمری به راست پیچیده، اما یک بار دستش لرزیده و به چپ پیچیده، استیضاح می‌شوید.
  • هرگز چراغ نزنید. چرا؟ چون شما را به همراه ماشین‌تان می‌خوابانند. چرا؟ چون می‌گویند چراغی که نشان دادی به آمریکا بوده.
  • اگزوزتان دود سیاه ندهد. چرا؟ چون می‌گویند سیاه‌نمایی می‌کنید.
  • دود سفید هم ندهد. چون می‌گویند دارید انقلاب رنگی می‌کنید.
  • رنگ سبز هم به ماشین‌تان آویزان نکنید. چرا؟ چون شیشه‌تان می‌شکند، یا کاپوت‌تان غُر می‌شود.
  • شب‌ها ساعت 9 بوق نزنید. چون براندازی صدادار محسوب می‌شود و قابل پیگیری است.
  • با چراغ روشن هم در طول روز حرکت نکنید. چرا؟ چون براندازی منور محسوب می‌شود و از اهم منکرات است.
  • برای کسی بوق نزنید. چون در کل بوق زدن یک‌جور بی‌ناموسی است.
  • ماشین‌تان هم خراب نشود. چرا؟ چون ملت ممکن است به شیوه معناداری انگشت دست‌شان را به شما نشان بدهند، اما مطمئن باشید کسی شما را تا تعمیرگاه بوکسل نمی‌کند.
  • بنزین تمام نکنید. چون امکان ندارد کسی برایتان نگه دارد و چهار لیتر بنزین بتان بدهد.

  • از کسی سبقت نگیرید. چون طرف به صورت لفظی به فاميل نزديكتان اشاره مستقیم می‌کند.
  • جلوی در خانه و پارکینگ کسی پارک نکنید. چون صاحب آن خانه این حق را بر خودش مسلم می‌داند شما را پنچر کند. اما اگر کسی جلوی در شما پارک کرد، پنچرش نکنید، چون احتمالا یکی می‌زند زیر گوش‌تان، و البته این را هم حق خودشان می‌دانند.
  • در صندوق عقب ماشین، جز بنزین، نوشیدنی دیگری نگذارید.
  • وقتی خلاف می‌کنید برای اینکه جریمه نشوید، رشوه ندهید. یا اگر رشوه می‌دهید زیاد ندهید که بازار را خراب کنید.
  • آشغال، ته سیگار و آب‌دهان‌تان را از شیشه بیرون نیندازید. آنها را بریزید در کیسه و بعد کیسه را پرت کنید بیرون.
  • با دیدن مامور، ماشین را به آرامی نگه دارید و با دیدن لباس شخصی قبل از نگه داشتن ماشین، تلفنی از خانواده خداحافظی کنید.
  • هرگز تند نروید. مگر اینکه مناظره تلویزیونی باشد و آقاي ضرغامی اوکی را به شما داده باشد.
  • با ماشین‌تان از روی کسی رد نشوید. مگر اینکه گفت‌وگوی ویژه خبری باشد یا نیم‌ساعت وقت ویراژ دادن اضافه داشته باشید
  • پی نوشت: رفقا، عکسی رو اون بالا گذاشتم رو باز کنید لطفن و نامه ی بهمن فرمان آرا رو بخونید.



7 بازخورد به 'دستهایم را خواهم کاشت، سبز خواهم شد، میدانم'
پیتی گفت...

خیلی وبلاگ جالبی دارید... مطالب زیبایی نوشته بودید.. موفق باشید ..به من هم سر بزنید...:دی ( این کامنت تبلیغاتی ها هست که هر از گاهی 10 تا یدفعه ازشون میاد دیدی؟؟)

سانیا گفت...

وای آزی کی آپ کردی ؟
وای خدای من پس من دیگه رسما باید فقط تو خونه بشینم :(

نفس گفت...

دستش درد نکنه هر کی اینو نوشته راست گفته والا.
بی خیال حاج آقاها...چطوری عشقم ؟؟؟کلا بهتری؟

سانیا گفت...

وای آزی جون همین الان بهم خبر دادن که از شرایتون اومده
وای آزی دارم ذوق مرگ می شم
وای آزی هوراااااااااااااااااااااااااااا
همین که کامنت تو رو تو اوج ناامیدی جواب دادم زنگ زدن بهم
آزی دوستت دارم بوووووووووووووووووووووووووووس

گلدونه گفت...

سلااااااااااااااااااااااااااااام
یه دختر آزاده ی از درس فارغ شده ی تازه میخواد عروس بشه ی خوشگل بااین موهاش که کشته همه رو...
..ونت بسوزه موهام انقده ناز شده!! بیا ببین چی نوشتم!

piti گفت...

dige belkol mano yadet rafta! are? begoo khejalat nakesh

گلدونه گفت...

آخ آخ... همین که میبینم این همه آدم پایه وجود داره ها!! بابا به قول حاج خانومچه بیاید ما زن ها یه قرار بذاریم بریم پیک نیک..آزی هم که منقل و سیخ داره منم که خودم جیگرم... ها؟ چطوره؟
این پیتی رو هم م یبریم..درسته که نوعروسه و وقت نداره ولی مجبورش میکنیم بیاد! ها؟ چطوره؟

ارسال یک نظر