>

>

>

>

عمو محمودم رفتنی شد

ارسال شده توسط حاج خانومچه | در ۲۲:۴۴ | 11 دیدگاه
دسته بندی شد در


میدونین چیه رفقا؟ عمو محمودم رفتنی شد! دیروز در پی گرامیداشتِ فرهنگِ زنجیره ی انسانیِ سبز، حاج خانومم قاطیِ هوادارای میرحسین ریخت تو خیابون، اما چه ریختنی، سر راه اول رفت دمبالِ حاجی و از اون طرفم خان داداشِ ترغیب شده ی حاج خانوم بهمراه خپل خان (پسر کوچولوی خان داداش) با خاهر زاده و دوستای خاهر زاده جان رسیده بودن پارک وی! (اینم مدرکش که موجود هست) آهان نگفتم بهتون که مسیر تغییر کرد آخه حاج خانومچه نمیرسید بره پایینُ پا.رک و.ی خیلی براشون نزدیک بود واسه همینم قرار شد برن ولی.عصر تقاطع پا.رک و.ی! خلاصه آقا خیلی شولوغ شده بود، انقدری که چمر.ان از سرِ نیایش تقریبن ترافیک داشت تا نزدیکای شهر.بازیِ رحمت ا.. علیه که به اوج ترافیک خودش رسیده بود، مردم همه به سمت خیابونِ ولی.عصر در حالِ حرکت بودن، حاج خانوم تو این بیستو اندی سال که از خدا گرفته بود تا حالا یه همچین تجمعی رو به چشمای خودش ندیده بود! ماشالا به جونِ این مردم بیاد که همه یا از محلِ کاراشون اومده بودن یا از خونه هاشون، اما آثار هیچ خستگی یی رو تا خودِ ساعتِ نه و نیمی که حاج خانوم اینا اونجا بودن رو صورتِ هیچ کدومشون حس نمیکردی! فک پیاده پاشی از چاررا پا.رک و.ی بری تا تج.ری.ش اونم نه قدم زنان، بلکه شعار گویان، کلاغ پر کنان! (گنجیشک پر، کلاغ پر، پرنده پر، احمدیــــــــــــــــــــــــــی پــــــــــــــــــر! و همه میپریدن هوا و سوت میزدن) گفتم شعار و کلاغ پر! بذارین بگم که دیروز چه خبر بود، بذارین بگم که دیروز حاج خانومچه فمید که اگه مردم بخان شورش کنن و حتا تغییر رژیم بدن میتونن! چون واقعن دیروز یه قیامتِ بی نظیری بود در نوعِ خودش! طبقِ ممول بچه ها هم کنارِ خونواده هاشون اومده بودنو با جمعیت به سر دادنِ شعارها پیوسته بودن! بچه هایی که شاید حاج خانومچه وختی سنِ اونا بوده حتمن یا دستش تو دماخش بوده یا داشته یه شرّی رو به پا مینداخته! شعارها حاکی از رفتنِ عمو محمود بود! با مضمونی شبیهِ این! یا حتا ملت از سخنانِ پربارِ خودِ عمو محمود استفاده میکردن که "این سفیده! تو نمیفهمی!" و یا حتا به تمسخر گرفتنِ دیاگرامها و گرافهایی که عمو تو منا.ظره هاش عنوانشون کرده بود! یا این یکی که یه جورابِ کثیف گرفته بود تو دستشو داد میزد: "یه هفته، دو هفته، محمود حموم نرفته"! بقولِ مَش قاسمِ دا.یی جان ناپ.لئونینا، پنداری اولِ انقلاب پنجا و هف شده بود! یا "دلاورِ هسته ای! بگیر بخاب خسته ای"! البته بازارِ شیطنتهایِ بروبچ کمم نبودا! تو همون حینِ شعاراشون، درگیرِ مراتبِ جی اف بازی و این صوبتا نیز بودن ماشالا! یکی دوتا فیلمم هس که براتون این پایین میذارم امیدوارم که سرعت اینترنت اجازه ی پخشش رو بهمون بده! راسی مناظره ی دیشبو دیدین؟ بازم بقولِ مش قاسم، پنداری عمو رو مار نیش زده بود! اینم میدونِ تجریش! (دوستان عزیز، اینترنت حاج خانومچه اینا بخوره تو سرش با اینکه دیش میش دارنا بازم کنده الان! پس بقیه ی عکسا و فیلما بمونه هر وخ سرعت خوب شد!)






11 بازخورد به 'عمو محمودم رفتنی شد'
گلدونه گفت...

کشتی خودتو دوساعته میخوای آپ کنی تازه بقیه اش موند واسه بعدا؟ خدا بگم چی کارت کنه!! :))))

وای با اون خیلی حال کردم.. یه هفته دو هفته محمود حموم نرفته :)))))) خدائیش مردم از خنده آزی!!! بابا سبز پوشیدی رفتیا! چقد دلم سوخت که نشد بیام...

حالا اگه فردا باشه حتما میام!!

مرتیکه رو دیدی تو مناظره لوله شد رفت؟ حالی کردم جون خودم

بهار گفت...

عزیز دلمممم... قربون اون حواست برم که انقده گرم موسوی شده که اصصن این در و گهر های من و با دقت نخوندی....
من دیشب که دربند نبودم... دیشب تو خیابونا و ÷ارکا بودم... صب زود رفتم درببند فدات شم....
حالا بی شوخی یه چیزی... از از سر تو خیلی واسه من اضنا بودی... امروز هم با این اسناد و مدارکی که رو کردی من به نظرم غلط نکنم یه جاهایی دیدمت.. .حالا کجا الله اعلم....چشمک....
خداییش من دیروز پدرم درومد با این کارایی که شوما جوونا می کنین... من که اصلن دل و دماغ سیاسی بازی ندارم... نه که خیلیم راضیم اخه از وضع... واسه اونه.... تازه هنوزم اصن نمی دونم رای بدم یا نه.. اما خب حالا که ریفیقامون انقذه هیجان دارن واسه یکی مام میریم به همون یکی ری میدیم که بلکم دل ریفیق روفقامون شاد بشه یه کمکی...

بهار گفت...

کاش شکلک داشت اینجا... اونوقت حسابی به حسابت میرسیدم.... شیطونک خانوم....
اااااااااااااا گفتما.... پس نامزد ریاست جمهمر شده.. چش حاج اقا روشن... میری نوزد مردم میشی... هی هم میگی بیان واسم تبلیغات کنین....
فدای چشات خب سر حال نباشم اول صوبی چی باشم اول صبی؟؟؟ تازه ساعت 10 هم رفتم تا یازده یه خواب مشتی کردم تو نمارخونه شرکت و دیگه کلی سرحال تر شدم.... خب هاهر دیشب 2 خوابیدم 5 و نیم بیدار شدمو خب....
البته نه که فکر چیز کنی ها... داشتم تا 2 فعالیت انتخاباتی می کردم.... جون عمم....

سانیا گفت...

سلام آزی جووووووووووووووووووووووووووون سبززززززززززززززززززززززززززز
خوبی جیگر ؟
به به خانوم کولاک کردی دختر
وای چه هیجان و شوری آزی
فقط خدا کنه مرتب زیاد و زیاد تر بشه
بووووووووووووووووووووس
برم پست قبلیاتو بخونم
بای بای
راستی این سرعت چرا این قدر کم شده
برا منم همینه
فکر کردن اگه سرعتو کم کنن ها ها ...

سانیا گفت...

وااااااااااااااااااااااااااااااااای آزی فکر کن دختر من و تو اون وسط حرکات موزون کنیم دوره دیگه که تو خواستی رییس جمهور شی رد صلاحیت می شی که دختر
وااااااااااای باید مواظبت باشم اصلا بگو ببینم تو شبا میری بیرون دقیقا چه کار می کنی
اصلا بگو ببینم تو خونتون قبلا کجا بوده الان کجاست
این حاجی مدرکش رو از کجا آورده اصلا ؟ نخند ببینم
تندباش آزی اسم واقعیته یا ........
ایتالیا هم که بودی با برلوسکنی دیدار داشتی ؟ آره ؟
بله میلان ؟ میلان دیگه کجاست ؟ همون نیویورک منظورته یعنی همون جایی که هاله نور بوده پس تو اونجا بودی آره ؟
پس من رو دیدی که هاله داشتم هان ؟ دیدی ؟ بگو دیدم و گرنه میگما بگم ؟ بگم ؟

سانیا گفت...

یعنی آزی فکر کن تو دختر
بریم جلو برلوس بخونیم اومد زمستون شکفته بهارون
کو کو کاندیدای من کو ؟
رسما ما رو می بره یه هاله خوشگل رو سرمون جاسازی می کنه می فرسته اردوگاه کار اجباری :)))))))
نمی خواد جواب بدی برو بقیه مراسم امروزم که برنامس می ری؟

نفس گفت...

سلام به به به این همه شور و شوق .ایول که رفتی حاج خانوم .سانیا شوخی کرده.اونیکه هاله نور داشته من بودم.منتها بچه چون چند وقته پیاپی داره دروغ و خزعبلات می بینه از تلویزیون جو گیر شده .فکر کرده خودش هاله داشته.حالا نگو هاله مال من بوده.

نفس گفت...

نظر قبلی مال من بود ها اما فکر کنم اسم و آدرسم جا موند پیش خودم.من همونم که هاله نور دارم

نفس گفت...

آره عزیزم از این نظر خیالت راحت .منم حاج خانومم مثل خودت.حالا نه به پیری شما!!!!!یه کم جوون تر.دیگه هفتاد هشتاد سال که تو این دوره زمونه سنی نیست.بد میگم؟؟؟منتظرتم فردا .بوووووس

نفس گفت...

تازه سانیا خودش تو کامنت هایی که برام گذاشته گفته که من هالتو دیدم.حالا نمیدونم چرا هاله رو به خودش گرفته فکر کرده مال خودش بوده.ای بابا این هاله هم عجب باعث درگیری شدها.
راستی شنیدی که
به دنبال ادعای احمدی نژاد بر انجام یکصد هزار پروژه در کمتر از 4سال یعنی هر 3 ساعت 1 پروژه !!پینوکیورسما استعفا داد.

بچه محل گفت...

سلام ضعیفه .....
چشم خان داداشت روشن جای آبجیم باشی خیلی تیمیز قلمی کردی این پستت رو ... ایشالله مموتی که رفت که روز اول صبح با خان داشیت که اوسای ماهم هست میریم دربد یه کله پاچه تیمیز میزنیم ... زت زیاد
علی علی

ارسال یک نظر